اگر روزی نبودم 

 اگر روزی نفس هایم با نفس های خاک یکی شد  

تو بمان تو بخوان  

اما خیالم را داشته  

خاطره هایم را نگاه دار  

گاه گاهی به یاد چشمان غمگینم بیفت

به یاد خاطره های مرده ام بیفت 

اگر مثل همیشه دیگر نبود کسی تو را با پرحرفی هایش  

اسیر تب ها شرم ها گریه ها غصه ها بغض ها یش بکند 

مثل همیشه از بودنم  نبودنم از مردنم !!! 

تب نکن گریه نکن !!!

 بمان مثل همه که مانده اند سوخته اند و ساخته اند  

تو بمان و به دنبال ناشناس فرداهایت بگرد   

بدان که عزیزم این من همیشه دعایم پشتت هست !!! 

بدان اگر روزی این چشمان همیشه غمگینم نبود که دنیای تنهاییت را برآشفته کند 

هیچ مهم نیست  

دوباره شروع کن ولی این بار 

چشم به انتظار چشمان پر از تبسم باش !!! 

و بدان نگاه من همیشه هردم هر لحظه  

به دنبالت هست هنوزم نگرانت هست  

هر لحظه برایت می میرد و زنده می شود  

و بدان از سرزمین های پر آشیان  

از کنار لحظه های خدا هم  

از کنار لحظه های کبریا هم  

همیشه دوچشم پر از شرارت غم نگرانت هست  

واز دوردستها از فرسنگهای تنهایی به تو نگاه می کند  

بدان عزیزم اگر روزی نبودم نه اینکه نخواهم بمانم اما ...  

این نوشتها راعزیزم گواه وصیت نامه یک مرد عاشق بگیر .....